نوشته های یک عدد پدر ریحانه

دل نوشته های علی، بابای یک عدد ریحانه ی شیرین

نوشته های یک عدد پدر ریحانه

دل نوشته های علی، بابای یک عدد ریحانه ی شیرین

۱۱ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سوران

من منتقل شدم سوران. سوران ارقام فناور پردیس یه شرکت زیر مجموعه پارک علم و فناوری پردیس هستش که کارهایی مثل پورتال امریه رو انجام می ده.

باید بگم فرانتشون خیلی خوب و چالشیه. هم طراحی ها قشنگن و هم کد حرفه ای و زیباست.

یکی از مشکلات این جا اینه که متکی به مایکروسافت در همه ی زمینه ها هستن. انقدر که من مجبور شدم لینوکس رو پاک کنم و به جاش آشغال بریزم.

خیلی چیزها بود که می خواستم بگم؛ منتها یادم رفته. خیره.

  • علی بهرامی
  • ۰
  • ۰

دنیا دو روزه


امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید: وَ اَلدَّهْرُ یَوْمَانِ یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ فَإِذَا کَانَ لَکَ فَلاَ تَبْطَرْ وَ إِذَا کَانَ عَلَیْکَ فَاصْبِرْ روزگار دو روز است،روزى به سود تو،و روزى به زیان تو است، پس آنگاه که به سود تو است به خوشگذرانى و سرکشى روى نیاور، و آنگاه که به زیان تو است شکیبا باش.

  • علی بهرامی
  • ۰
  • ۰

---


امروز رفتم از بانک پول بگیرم، کنارش یه مغازه لباس فروشی بود که دست بر قضا بسته هم بود، یه برگه چسبونده بود روی شیشه : «مانتو اداری موجود است».

خوب این رو اگر به عمق قضیه خوب نگاه کنیم به یه فاجعه اشاره می کنه؛ مگه مانتو اداری و غیر اداری داره؟ تو دلش یه معنی هست این که یه مانتو داریم که می تونید در فضای اداری با خیال راحت بپوشید، یعنی بقیه مانتو ها رو نمی شه تو فضای اداری پوشید.

این برگه داره از یه جامعه ای صحبت می کنه که یه مانتویی می خره که برای اداره بپوشه؛ لاجرم یعنی مانتوی دیگه ای برای اداره نداشته. این یعنی بقیه مانتوهاش ...

---

خدا هیج کسی رو تنها نکنه. تنهایی خیلی بده

  • علی بهرامی
  • ۰
  • ۰


گوگل به صورت خودکار مرورگر خودش رو آپدیت می کنه. این باعث شده که اتصال تحت وب ما که به عنوان پل مشاوره عمل می کرد از بین بره. از نسخه ۶۹ به بعد دیگه کار نمی کنه.

ناراحت کننده است.


  • علی بهرامی
  • ۰
  • ۰


این لینک خبره:

https://www.zoomit.ir/2018/9/27/287383/brian-acton-whatsapp-interview/

بیشترین چیزی که توجه من رو به خودش جلب کرده، کامنتهاس ...

بخونید شاید برای شما هم جالب باشه

  • علی بهرامی
  • ۰
  • ۰

فوق اشباع


الان داشتم یه جست و جویی می کردم ببینم تو دنیای گیم تو صنعت تولید ابزارهای جدید چی هست چی نیست؛ یه بنده خدایی به مبحث اشباع در حوزه بازی اشاره کرده بود. این تو صنعت آی تی هم هست.

استاد درس مدیریت استراتژیک ما می گفت که آی تی این مزیت رو داره که با هر حوزه ای ترکیب بشه. این یه بخشیش درسته.

منتها انسان چقدر مگه تو حوزه مجازی ظرفیت داره؟ اونم تو این دوره و زمونه. یه چیزی مثل غذا که کاملا مادیه، همیشه بازار خودشو داره. بالاخص وقتی گشنه ته و داری از میدون انقلاب خیابون کارگر رد می شی، یاد خاطرات فلافل های سلف سرویسش که برات زنده بشه ...

منتها همین الان، من که دیگه حال ندارم بازی آشغال دانلود کرده و سپس بعد از چند دقیقه پاکش نمایم.

این مطلب رو هم در نظر داشته باشیم که مگه چند نفر بهترین غذاهای تهران رو می چشن و ذائقه شون با اون هماهنگ شده؟ در مقابل بچه های ایرانی بهترین و گرون ترین بازی های جهانی رو تقریبا رایگان تجربه می کنن.

  • علی بهرامی
  • ۰
  • ۰

امروز جلسه با دکتر کذا در کنار مصطفی برگزار شد. تا اون جا که به من اطلاع دادن دکتر دو تا داروخونه داره، و خودش و همسرش هم استاد دانشگاه هستن. به ما گفتن یه سرمایه گذار پونصد تومنی بیارید، تا یه شرکت ثبت کنیم من ۲۵ درصد، دکتر کذا۲ ۲۵ درصد، اون سرمایه گذاره بیست و پنج درصد، و شما هم بیست و پنج درصد باشید.

جعبه ی سلامت رو که زد ترکوند، با خیال راحت لم داد و در مورد قرص های سه گوش و توخالی صحبت کرد! من که هر موقع از این قرص های روغن ماهی می دیدم که ژله ای رنگ و زرد بود ذوق می کردم. سه گوش! خلاصه با خیال راحت برد جعبه رو یه جایی گذاشت که اجرایی نشه.

آخه مسلمون من اگه سرمایه گذار ۵۰۰ تومنی داشتم دنبال تو نمیومدم که. عالی پخت رو راه می انداختم شیرین می رفتم پی کارم، منت تو و اون یکی رو بکشم که چی.

تازه این ها مسلمون ها و چادری های دانشگاه هستن. اسمش رو هم برداشتم کردم کذا و کذا۲ که غیبت نشه؛ چون کسی خیلی من رو نمی شناسه در این فضا، احتمال این که اون دکتر رو هم بشناسه کمه.

درد این مملکت هم همینه؛ این رو آمریکایی ها زودتر از ما فهمیدن. تو پیچ تاریخی علم، اومدن سیلیکون ولی و استارت آپ رو راه انداختن، فرهنگ خودشون رو تزریق کردن، پول رو بلوکه کردن از دست جوونا خارج کردن، ایده ها رو جمع و سوزوندند. تو سال هایی که ما اصلا فکرشم نمی کردیم و استارت آپ یه کلمه رویایی بود.

آقا اگه کسی هم قبول نداره، بره خروجی های این ها رو نگاه کنه. همین حجت دوست عزیز یزدیم، استارت آپ زد به اسم پرداختم و کلی هم کار روش کرد، الان هم هیچی به هیچی.

خیلی کثیف و چندش آور شده اقتصاد کشور عزیزم.

+ اینم یادم رفت اضافه کنم که اسم من رو نوشت و در کنارش نوشت برنامه نویس ورد پرس!

  • علی بهرامی
  • ۰
  • ۰

وقتی پدری به فرزندش اعتماد نداشته باشه، یا باورش نداشته باشه، هیچ کس دیگه ای اون فرد رو باور نخواهد کرد.

بالعکسش هم هست؛ ادیسون رو ببین، انداختنش از مدرسه بیرون گفتن بچه ات خنگه؛ اومد به ادیسون گفت که تو انقدر باهوشی که نمی تونن تو مدرسه درست تربیتت کنن.


  • علی بهرامی
  • ۰
  • ۰


این محیطی که می بینید سیستم عامله لینوکسه ( در مقابل ویندوز که همه مون ازش استفاده می کنیم)

مرورگری هم که بازه تور هستش که یه مرورگر ویژه است که برای این که یه سایت رو باز کنه سه بار آی پی ش رو عوض می کنه‌ ( می تونید در نظر بگیرید که سه تا فیلتر شکن یکی پس از دیگری باز می شن) و بعد سایت رو میاره.

این سایت هم سایت ناسا نیست؛ یه سایته که می شه به صورت رایگان توش تبلیغ گذاشت. می خواستم وبسایتمون رو (عالی کد aalicode.ir) توش تبلیغ کنم که دیدم دسترسی از اون ور محدود شده.

یه روز تو مترو که بودم یه بنده خدایی چند تا سرباز دیده بود داشت در مدح پوتین های آمریکایی و این که چقدر خوبن و ما عرضه تولیدش رو نداریم و باید وارد کنیم صحبت می کرد. اون بابا بنده خداهه نمی دونست که اگه این آمریکایی ها دستشون باز بود، همون بلایی که یه نوبت لشگر انگلیس سرمون آورد رو دوباره سر ایران میاورد.

اینم عکس کذایی:

http://bahramiehsan.com/Screenshot%20from%202018-09-24%2021-45-09.png

فکر می کنم به خاطر tor باشه که نمی تونم عکس رو تو بیان اضافه کنم. می نویسه صبر کنید و بعدش هیچی

  • علی بهرامی
  • ۱
  • ۰


بسم الله الرحمن الرحیم

این شیطان عجیب موجودی است. حتی دست از وبلاگ نویسی ما هم بر نمی دارد.

در گوش آدم می گوید چیزی بنویس تا دیگران بیایند و نظر بدهند؛ برای دل دیگران بنویس؛ آن مطلب قشنگ است آن را بنویس.

فردی شیطان را خواب دیده بود؛ دیده بود روی یک تیغه تیز دارد می رود پایین همه استخوان ریخته! رفت جلو به شیطان سلام کرد و عرض ادب کرد گفت من پیر شدم تو بیا دست از سر من بردار!

شیطان گفت ببین آن پایین چه می بینی؟

گفت همه اش استخوان است.

شیطان گفت تو نباید بیایی. تو نباید دنبال من بیایی. من وگرنه می آیم.

استاد ما فرموده باشن که شیطان به آن کسی که نمازش را درست می خواند و حالت مراقبه دارد «کم تر» نزدیک می شود.


  • علی بهرامی