نوشته های یک عدد پدر ریحانه

دل نوشته های علی، بابای یک عدد ریحانه ی شیرین

نوشته های یک عدد پدر ریحانه

دل نوشته های علی، بابای یک عدد ریحانه ی شیرین

  • ۱
  • ۰


بسم الله الرحمن الرحیم

این شیطان عجیب موجودی است. حتی دست از وبلاگ نویسی ما هم بر نمی دارد.

در گوش آدم می گوید چیزی بنویس تا دیگران بیایند و نظر بدهند؛ برای دل دیگران بنویس؛ آن مطلب قشنگ است آن را بنویس.

فردی شیطان را خواب دیده بود؛ دیده بود روی یک تیغه تیز دارد می رود پایین همه استخوان ریخته! رفت جلو به شیطان سلام کرد و عرض ادب کرد گفت من پیر شدم تو بیا دست از سر من بردار!

شیطان گفت ببین آن پایین چه می بینی؟

گفت همه اش استخوان است.

شیطان گفت تو نباید بیایی. تو نباید دنبال من بیایی. من وگرنه می آیم.

استاد ما فرموده باشن که شیطان به آن کسی که نمازش را درست می خواند و حالت مراقبه دارد «کم تر» نزدیک می شود.


  • ۹۷/۰۷/۰۲
  • علی بهرامی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی